پیمانی در سایه ها . پارت 3

"پیمانی در سایه‌ها" - بخش سوم

هوا سردتر شده بود و تنش در فضا حس می‌شد. مایکی و یونا در انباری قدیمی و متروکه‌ای جمع شده بودند که حالا به مقر موقت اتحادشان تبدیل شده بود. اعضای بونتن و نیروهای یونا در کنار یکدیگر ایستاده بودند، چیزی که تا چند هفته پیش غیرممکن به نظر می‌رسید.

یونا با نگاه مصمم خود به نقشه روی دیوار خیره شده بود.
- کایدو در انبار بندرگاه تجمع کرده. اگر طبق برنامه پیش بریم، می‌تونیم غافلگیرش کنیم.

مایکی که در کنار او ایستاده بود، با لبخندی سرد به نقشه نگاه کرد.
- فقط یک سوال: چطور مطمئنی که ما رو پیش‌بینی نکرده؟

یونا با لحنی آرام اما قدرتمند جواب داد:
- چون من بهش این فرصت رو ندادم. اطلاعاتی که به دست آورده، چیزی نیست جز طعمه‌ای که براش پهن کردیم.

مایکی سرش را تکان داد و گفت:
- هوشمندانه. اما بهتره آماده هر چیزی باشیم.

یونا و مایکی هر دو می‌دانستند که این عملیات می‌تواند نقطه عطفی برای اتحادشان باشد. یا نشان می‌داد که همکاری آن‌ها شکست‌ناپذیر است، یا اینکه شکست در این ماموریت می‌توانست همه‌چیز را نابود کند.

هنگامی که شب فرا رسید، نیروها به سمت بندرگاه حرکت کردند. سکوت حکمفرما بود و فقط صدای امواج دریا و گاه‌به‌گاه زوزه باد شنیده می‌شد. یونا و مایکی پیشاپیش گروه حرکت می‌کردند. هر دو چهره‌ای بی‌احساس داشتند، اما درونشان آدرنالین جریان داشت.

هنگامی که به انبار نزدیک شدند، همه چیز طبق انتظار پیش می‌رفت، تا اینکه... صدای انفجاری ناگهانی سکوت شب را شکست. تله‌ای که کایدو آماده کرده بود، فعال شد و نیروهای او از سایه‌ها ظاهر شدند.

یونا که غافلگیر شده بود، اما خونسردی خود را حفظ کرد، فریاد زد:
- دفعه بعد خودم نقشه رو می‌کشم!
مایکی با لبخندی زیرکانه به یونا نگاه کرد و گفت:
- فکر نمی‌کنم کسی بتونه تو رو غافلگیر کنه. بیا بریم سراغشون.

و با این جمله، هر دو به سمت نیروهای دشمن حمله کردند. هماهنگی آن‌ها در میان هرج‌ومرج و تاریکی شب برجسته بود. یونا با دقت و مهارت خود نیروها را هدایت می‌کرد و مایکی با قدرت و خونسردی‌اش دشمنان را یکی پس از دیگری از میدان بیرون می‌برد.

چطور بود ؟
سوال پست :اگر می‌تونستید با یک شخصیت تاریخی یا خیالی ملاقات کنید، چه کسی رو انتخاب می‌کردید و چی ازش می‌پرسیدید؟

#انیمه
#وانشات
#سناریو
#مایکی
#توکیو_ریونجرز
#بونتن
دیدگاه ها (۱)

پیمانی در سایه ها . پارت 4

پیمانی در سایه ها . پارت 5

پیمانی در سایه ها . پارت 2

پیمانی در سایه ها . پارت 1

مامان جونم...دورت بگردم:)نیستی امروز چرا؟چرا این در برای همی...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط